اوفی بهتر
چه ترسوخوب که باهاش ادامه رابطه ندادی
اوفی بهتر
چه ترسوخوب که باهاش ادامه رابطه ندادی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
پریماه فک کنم شمارشو پیدا کردم دست و پام داره میلرزه از استرس دارم قش میکنم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
صدف چرا دنبال شمارشییییی هدااا وقتی قراره تموم کنی
نبینم بهش زنگ بزنیا
همین الان شماره رو پاک کن بگو چشم
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
یه فش بهش بدم دلم خنک شه تو رو خدا
گذشتم از گذشته هااااااااااام
نععععع خودتو به خدا کوچیک میکنی
فردا به بابات یهو میگه تو فحش من دادی ولی دخترت دست از سرم برنمیداره جلو دخترت بگیر
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
یعنی اینقدر کثافته؟؟؟؟
غلط میکنه
چرا من اینقد نفهم شدم؟؟؟؟ نمیدونم چه حسی بهش دارم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
محلش نذار تمام
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
داداشش بهم همه چیرو گفت گفتش که صدتا دوست دختر داره و.... تازه اسمشم اونی که بهم گفته بود نبود منم بهش گفتم بهش بگو حالم ازت بهم میخوره
دیگه حالم از همه پسرایی که بهم میگن دوست دارم بهم میخوره خیلی کثافتن
گذشتم از گذشته هااااااااااام
خیلی حس بدیه وقتی که یه نفرو با دل و جون وارد زندگیت کنی و بهش عشق بورزی و انم بهت عشق بورزه اما بعدش بفهمی همه چی دروغ بوده خونه رویاهاتو روی زمین دروغ بنا کرده باشی خیییلی حس بدیه
قلبم درد میکنه اصلا باورم نمیشه
گذشتم از گذشته هااااااااااام
میشه کمکم کنید حالم خییلی بده شب تا صبح مثل ابر بهار گریه کردم دیگه هیچ امیدی برام نمونده کاشکی خدا منو میکشت راحتم میکرد فکر کنم افسرده شدم چون همون یه ذره امیدمم خاموش شد دستام میلرزه سرم درد میکنه اصلا باورم نمیشه کسی رو که بتونم راحت باهاش درد و دل کنم ندارم دیگه اون ادم سابق نیستم کمکم کنید تورو خدا دارم دیوونه میشم چه جوری با این حقیقت کنار بیام
گذشتم از گذشته هااااااااااام
سلام
رابطه ای که تمومش کردین رو رها کنین و دیگه بهش فکر نکنید ، از هر گونه ارتباط هم پرهیز کنین
شما الان زندگیتون آروم و بدون دقدقه اس پس چرا میخواید با این فکرا بهمش بزنید . . .
آرامش خودتون رو حفظ کنید و بجای فکر کردن به گذشته به هدف ها و آینده روشنتون فکر کنید .
هنوز هم به بلوغ کامل فکر و عاطفی نرسیدین پس بهتره از ارتباط با جنس مخالف پرهیز کنید و از گذشته درس بگیرید .
به خودتون زمان بدین حالتون خوب میشه و قوی تر میشین
با آرزوی موفقیت
سلام امروز خودش اس داد و منم با گرمی باهاش صحبت کردم نمیخوام ادامه بدم از طرفی هم دوسش دارم ولی میترسم دیگه اعتمادم نسبت بهش از بین رفته
گذشتم از گذشته هااااااااااام
داداشش بهم پیشنهاد دوستی داد منم قبول نکردم اونم برگشت گفت شب به داداش بزرگم میگم که حال تو و اون داداشم "دوست پسرم" رو بگیره من نمیخوام باز مشکلی پیش بیاد چیکار کنم؟؟؟؟
گذشتم از گذشته هااااااااااام
بچه ها سلام تو رو قران کمکم کنید من دیوونه وار دوست پسرمو دوست دارم ولی اونم میگه منو دوست داره و بهم خیانت نمیکنه اما داداشش میگه امروز به صد نفر شماره داده در حالی که دوست پسرم قسم میخورد بهم خیانت نمیکنه و دوسم داره ولی الان که این موضوع رو فهمیدم میخوام بمیرم دارم اتیش میگیرم میخوام خودمو بکشم نمی فهمم یه ادم چه قد میتونه دروغ بگه چیکار کنم دارم دیوونه میشم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
[QUOTE=صدف جون;77318]بچه ها سلام تو رو قران کمکم کنید من دیوونه وار دوست پسرمو دوست دارم ولی اونم میگه منو دوست داره و بهم خیانت نمیکنه اما داداشش میگه امروز به صد نفر شماره داده در حالی که دوست پسرم قسم میخورد بهم خیانت نمیکنه و دوسم داره ولی الان که این موضوع رو فهمیدم میخوام بمیرم دارم اتیش میگیرم میخوام خودمو بکشم نمی فهمم یه ادم چه قد میتونه دروغ بگه چیکار کنم دارم دیوونه میشم[/QUO
به تعویق انداختن عاطفه باعث میشه که بتونی فکر کنی و نتیجه بگیری. اما شما الان فقط احساساتی هستی و نمی تونی خوب فکر کنی.
این رابطه رو تموم کن، یه مدت غصه بخور و برای همیشه کنارش بزار تا زندگی برات معنای زندگی داشته باشه.
هر چند نمی دونم چرا دوست های اینطوری دوست دارن رابطه های غلط رو ادامه بدن و هر چی ما بگیم فایده ای نداره،
مگه نگفتم این رابطه رو تموم کن چرا چرا باز رفتی سراغش
الان ارزش داره خودتو داغون کردب
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دروغ بده بدددددددددددددد .هر چه باشه دروغ دروغه .خودت گول نزن .
من نمی فهممش مگه یه ادم چه قدر میتونه دروغ بگه؟؟؟؟؟ رفتم به دوستام گفتم دوستام بهم گفتن شاید داداشش داره به من دروغ میگه که من از دوست پسرم جدا بشم اخه داداشش یه بار بهم "چند هفته پیش" پیشنهاد دوستی داد من قبول نکردم و رفتم به دوست پسرم " مهرداد" گفتم اونم عصبانی شدش رفت برا داداشش چاقو کشید داداشه هم زد دماغ مهرداد رو ش************د حالا مهرداد دیگه خونه نمی ره میره خونه مادربزرگش. اما مهرداد خیییییییلی قسم خورد که خیانت نمیکه منم باور کردم اون هی پیشنهاد ازدواج میده اما من هنوز درسم تموم نشده بهش گفتم از دروغات خسته شدم اونم گفت ولی من دروغ نمیگم و تو بایییید مال من بشی
حالا من موندم حرف داداشش رو باور کنم یا حرف خودشو؟؟؟؟؟؟
گذشتم از گذشته هااااااااااام
گذشتم از گذشته هااااااااااام
الان حرفش اینه که من تورو دوست دارم و میخوام باهات ازدواج کنم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
23 چند بار گفتش اما من نزاشتم چون بابام بفهمه برا من بد میشه
گذشتم از گذشته هااااااااااام
اینا رو کاری ندارم من فقط از این می سوزم مگه این قسم نمیخورد خیانت نمیکنه پس چرا داداشش اینجوری میگه؟؟؟؟؟؟
گذشتم از گذشته هااااااااااام
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
باشه اما مگه چقدر ادم دروغگو ؟؟؟؟حالم از دروغ بهم میخوره حالا دیگه اسم دروغ هم میشنوم گریم میگیره
گذشتم از گذشته هااااااااااام
حالم از این جور پسرا بهم میخوره به قران یه روز جواب اشکهام رو باید بده ینی خدا ازش بگیره اونم تو این دنیا ااااااا پسره پرو میگم میدونم دوست دختر داری ولی بازم حرف خودشو میزنه میگه ندارم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
پنپ بگه دارم
ولش کن بره به درک لیاقتت اصلا این نیست
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دوست داشتم این جور پسرا رو یه جا جمع میکردم اتیششون میزدم ولی مطمعنم یه روز حسرت منو میخوره
گذشتم از گذشته هااااااااااام
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
چشم
گذشتم از گذشته هااااااااااام
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)